دلتنگم
دلتنگ شانه هایت که پناه گریه هایم بود
دلتنگ آغوشت که همیشه آرامم میکرد
دلتنگ صدایت
دلتنگم
میخواهم اسمم را بشنوم
با صدای تو
گوش هایم در حسرت شنیدن صدای تو
چشمانم در حسرت دیدن چشمانت
تو همانی که میگفتی عاشقتم
چرا مرا با این همه خاطره تنها گذاشتی و رفتی
دلتنگم
دلتنگ حرف های آرامش بخشت
برگرد ، برگرد که بی تو نمی توانم
طاقت تنهایی ندارم ...................................
برگرد که دیگر نای گریه کردن در فراق تو را ندارم
برگرد که دیگر چشم هایم از انتظار کشیدن خسته شدند .
دلم برایت تنگ است ...........
برگرد که دیگر طاقت بی تو بودن را ندارم ............
نظرات شما عزیزان: