گاهی اوقات
گاهي اوقات دلم واسه " دلم " مي سوزه ...
براي تمام نامردي هايي كه در حقش ميشه و
هيزم شكن هاي متظاهري كه به آتيشش ميكشن ...
واسه ي همه ي اين بي پناهياش دلم مي سوزه
اي كاش يه آنتي ويروس هم واسه اين بي زبون مي ساختن
كه با اولين ويروس محبت يا عشق سريع هنگ نكنه
كاش ميشد اين آواره ي مجنون رو مسلح كرد ...
سخته ... همه ي اين حرفا سخته ...
اونقدر بهش گرما رسيد كه سرما زده شد و مُرد
حالا يخ بسته ... شده يه دل يخي ...
نظرات شما عزیزان:
برایم نوشته بود:
گاهی اوقات دستهایم به آرزو هایم نمی رسند
شاید چون آرزو هایم بلندند...
ولی درخت سر سبز و شاداب صبرم میگوید:
امیدی هست,چون خدایی هست..
آری,و چه زیبا نوشته بود...
همواره با خود تکرار میکنم,
امیدی هست,چون خدایی هست...
گاهی اوقات دستهایم به آرزو هایم نمی رسند
شاید چون آرزو هایم بلندند...
ولی درخت سر سبز و شاداب صبرم میگوید:
امیدی هست,چون خدایی هست..
آری,و چه زیبا نوشته بود...
همواره با خود تکرار میکنم,
امیدی هست,چون خدایی هست...