حرص...
وقـتی یـه چـیــزی بـهـت میـگـه حـــرصـت دراد...
بـرمـیگــردی و بـا اخـــم نـگاش میـکـنی و یــه ضــربـه مـیـزنی
بـه بـازوش کـه بـگی خـیلی بـدی...
امــا تنـهـا کاری که اون مـیکنـه یـه لبـخـنـد مـیـزنـه و مـیگـه :
زدی؟!...مـنــو زدی؟بـاشه...!
قـهــر مـیکـنـه و روشـو بـرمـیگـردونـه ...
اونـجــاس کـه دلـت میـگیـره...
اسـمشـو بـا تـمــام عـشـق صــدا میـکـنی
دسـتـاتـو میـگیـره و میـگـه جــونـم؟
شــوخی کــردمــو مـیـبرتـت تـو آغـوشـش....
چـشـاتــو میـبنـدی و دلــت آروم میـگـیـره!!!
اونـجــاس کــه مـیگی خــدایــا ازم نـگـیـرش...
بـرمـیگــردی و بـا اخـــم نـگاش میـکـنی و یــه ضــربـه مـیـزنی
بـه بـازوش کـه بـگی خـیلی بـدی...
امــا تنـهـا کاری که اون مـیکنـه یـه لبـخـنـد مـیـزنـه و مـیگـه :
زدی؟!...مـنــو زدی؟بـاشه...!
قـهــر مـیکـنـه و روشـو بـرمـیگـردونـه ...
اونـجــاس کـه دلـت میـگیـره...
اسـمشـو بـا تـمــام عـشـق صــدا میـکـنی
دسـتـاتـو میـگیـره و میـگـه جــونـم؟
شــوخی کــردمــو مـیـبرتـت تـو آغـوشـش....
چـشـاتــو میـبنـدی و دلــت آروم میـگـیـره!!!
اونـجــاس کــه مـیگی خــدایــا ازم نـگـیـرش...
نظرات شما عزیزان:
عاااااااالی بود
بهار
ساعت16:26---10 تير 1393
من دیگه به این بازی کاری ندارم و کنار میکشم.حالا هر جور دوست دارید با هم کنار بیایید.
پاسخ:ممنون از کمکاتتتتتت......
پاسخ:ممنون از کمکاتتتتتت......