من و تو ...
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...به خیالم تو خواب باشی ...نگاهت كنم، آرام ببوسمت...نوازشت كنم...و آرام بگویم دوستت دارم ...و تمام حرفهای دلم را كه وقتی نگاهم میكنی نمیتوانم بگویم عاشقانهنجوا كنم...و تو در سكوت بشنوی و از عشقم سر كیف شوی ، اما ...چشمانت را باز نكنی و به خیالم خواب باشی... !من هم به خیالت ندانستم كه بیداری ...
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...به خیالم تو خواب باشی ...نگاهت كنم، آرام ببوسمت...نوازشت كنم...و آرام بگویم دوستت دارم ...و تمام حرفهای دلم را كه وقتی نگاهم میكنی نمیتوانم بگویم عاشقانهنجوا كنم...و تو در سكوت بشنوی و از عشقم سر كیف شوی ، اما ...چشمانت را باز نكنی و به خیالم خواب باشی... !من هم به خیالت ندانستم كه بیداری ...
نظرات شما عزیزان:
س من واسه اشنایی بیشتر هیچ لزومی نمیبینم ایا شما میبینید ؟
بایــــב بــــه بعضــــے پســــرا گفــــت :
آهــــاے پســــر ...
حواســــت باشــــه ...!
ایــــטּ בختــــرے كــــه بــــه تــــפ בل בاבه ,
خیلے هــــا בر " آرزوے نیــــم نگاهــــش " هستنــــב ...
لیاقــــت בاشتــــه بــــاش ..............!
آهــــاے پســــر ...
حواســــت باشــــه ...!
ایــــטּ בختــــرے كــــه بــــه تــــפ בل בاבه ,
خیلے هــــا בر " آرزوے نیــــم نگاهــــش " هستنــــב ...
لیاقــــت בاشتــــه بــــاش ..............!