قهوه
قهوه را خوردو فنجان را شکست!
چای را نوشیدو لیوان را شکست!
عاشقش بودم،دل من را شکست!
او نمک خوردو نمکدان را شکست!
حال، او هست لایق آنچه که هست!
لایق بودن با آدم های پست!
من هم مست از می وسیگار به دست!
راستی زیر سیگاریم کجاست؟!
یادم آمد،لعنتی آنرا هم شکست..
پر زخاکستر شده این قاب عکس...راسی عکسمان یادت که هست؟!
این یکی به دست من خواهد شکست...
نظرات شما عزیزان: